جدول جو
جدول جو

معنی قلعه خلیفه - جستجوی لغت در جدول جو

قلعه خلیفه
(قَ عَ خَ)
دهی است از دهستان حومه شهرستان ملایر، واقع در 17هزارگزی جنوب شهر ملایر و 6هزارگزی جنوب راه شوسۀ ملایر به اراک. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل و مالاریائی است. سکنۀ آن 967 تن است. آب آن از رودخانه و محصول آن غلات، انگور، صیفی، قلمستان و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان قالی بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(قَ عَ خَ)
دهی است از دهستان همایجان بخش اردکان شهرستان شیراز، واقع در 12هزارگزی جنوب خاور اردکان، کنار شوسۀ شیراز به اردکان. موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل و مالاریایی است. وسکنۀ آن 510 تن است. آب آن از رود خانه شش بیر و محصول آن غلات، برنج، حبوب، و میوه جات و شغل اهالی زراعت و باغداری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ حَ دَ)
ده کوچکی است از دهستان جاپلق بخش الیگودرز شهرستان بروجرد، واقعدر60هزارگزی شمال باختری شوسۀ شاه زند به ازنا. سکنۀ آن 50 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ گِ نَ)
دهی است از بخش سنجابی شهرستان کرمانشاهان، واقع در 11هزارگزی خاور کوزران کنار راه فرعی کوزران به کرمانشاه. موقع جغرافیایی آن دشت و هوای آن سردسیری است. سکنۀ آن 380 تن است. آب آن از سراب چقارضا، سراب بوربور و سراب سرمست و محصول آن غلات و حبوبات، چغندرقند، صیفی، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. در زمستان گله داران به حدود نفت شاه میروند. در 3 محل به فاصله 2هزارگزی واقعو به قلعه گلینه سرخه، چقا گلینه احمد، و قلعه گلینه منفرد مشهورند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(لُ مَ / مِ یِ خَ فَ / فِ)
بزماورد. زماورد. نرگس خوان. نرگسه خوان. لقمۀ قاضی. نواله. میسر. مهنّا. نرجس المائده. کام. حلوائی لطیف. نوعی از حلوا به غایت نفیس. (غیاث). و رجوع به بزماورد شود:
کآن لقمۀ خلیفه که از دست اوخوری
لوزینه ای است خردۀ الماس در میان.
خاقانی.
موز بالقمۀ خلیفه براز
رطبش را سه بوسه برده به گاز.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ خَ)
دهی است از دهستان بربرود بخش الیگودرز شهرستان بروجرد، واقع در 24هزارگزی خاور الیگودرز و 4هزارگزی شمال شوسۀ الیگودرز به گلپایگان. موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل است. سکنۀ آن 335 تن است. آب آن از قنات و محصول آن غلات، لبنیات، پنبه، چغندر و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان قالی و جاجیم بافی است. راه اتومبیل رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
بزماورد گوشت پخته و تره و خاگینه باشد که در نان تنک پیچند و نواله سازند و با کارد پاره پاره کنند و خورند در تازی لقمه الخلیفه
فرهنگ لغت هوشیار